تا جايي كه من يادم مياد هر وقت ما زنها خواستيم وارد حوزه هايي بشيم كه مردونه حساب ميشن، آقايون خيلي زود مهربون شده ن و بدون هيچ چشمداشتي به كمكمون اومدن.

خواستيم رانندگي كنيم، گفتن خطرناكه خودم هر كجا بخواي مي رسونمت.

خواستيم حضانت بچه ها رو بگيريم، گفتن درآمدت كمه اذيت ميشي. خودم برات بزرگشون ميكنم.

خواستيم با دوستامون بريم مسافرت، گفتن خطرناكه خودم مي برمت.

يا اصلا خواستيم يه پيچ گوشتي بگيريم دستمون راديو رو تعمير كنيم، گفتن برق ميگيردت، خودم برات درستش مي كنم.

خواستيم لاستيك ماشينمونو عوض كنيم، گفتن اذيت مي شي، خودم برات عوض مي كنم.

يا خواستيم بريم بالاي درخت دو تا توت بخوريم، گفتن خطرناكه خودم برات مي چينيم. با بعضي از همين محبتاي بي دريغ مخمون رو زدن و يه عمر افتادن گردنمون كه هيچ، هر وقت خواستيم يك كم پامونو از گليم زنونه مون درازتر كنيم، با مهربوني تموم ضعف هامونو يادمون آوردن و از هيچ كمكي دريغ نكرده ن. اونوخت حالا كه بزن بزن و بكش بكش و بگير بگيره مدام تشويقمون مي كنن كه " آفرين. اين جنبش شماست" "اين مبارزه شماست" " نماد اين مبارزه هم از شماست" " شما شيرزنان ايران هستيد" " اگه كسي بتونه تغييري ايجاد كنه اون شماييد." " بريد جلو ما پشتتون هستيم!"

خيلي ممنون مرداي مهربون. خيلي ممنون كه ضعف هاي مارو فراموش كردين. گر چه ما در هر حال اين راهو ادامه ميديم. لازم هم نيست شما پشتمون باشيد. همونطور كه هيچ وقت، مخصوصا ده سال گذشته، نبودين. همون روزايي كه ما تنها و بدون تأييد شما مبارز بوديم و جلوي استاديوم آزادي جمع ميشديم و حقمونو مي خواستيم. اون روزا ما چند ميليون نبوديم كه نترسيم.فقط 50 تا بوديم. همون روزايي كه ما كاغذ مي گرفتيم دستمون و مي رفتيم پارك لاله و امضا جمع مي كرديم براي برابري. چند صد هزار تا هم نبوديم. 10 نفر بوديم. بدون پشتيباني شما. صد البته كه به پشتگرمي لبخنهاي تمسخرآميزتون وقتي مارو ميديدين!