فرق ما چيه؟
سه تا اتفاق توي اين مدت افتاده كه بايد راجع بهش بنويسم.
1- يه جاسوس اعدام شد.
2- ده نفر كه يكيشون زن بود اعدام شدن.
3- براي 3 نفر از بمبگذاران شيراز حكم اعدام صادر شد.
درباره خبر اول:
هر كشوري حافظ امنيت خودشه. كساني داره براي محافظت از مرزها، افرادي براي محافظت از نظام سياسي، تعدادي براي محافظت از موقعيت بين المللي. همه جاي دنيا هم از كسي كه عليه شون جاسوسي كرده بدشون مياد. اين ادمو (كه من اصلا نمي شناسم) گرفتن. ازش اعتراف گرفتن. فيلمشو گرفتن وقتي ابراز ندامت مي كرد و ... اعدامش كردن. اين آخرشو نمي فهمم. مي تونستيم يه حبس طولاني براش ببريم، ولي حق حياتشو نگيريم. مگر اين كه حتي از نفس كشيدنش هم بترسيم.
براي خبر دوم:
بعضي از موقعيتا خيلي دشوارن. شوهر صيغه اي اين خانم قصد تعرض به دختر 15 سالشو داشته و اون در دفاع از دخترش مرده رو كشته. (البته به طرز فجيعي كشته.) من هميشه دلم مي خواد بدونم تو اين موقعيتاي دشوار تصميم درست چيه. اگه به پليس زنگ بزني ميگه تا جرم اتفاق نيفتاده كاري نمي شه كرد( تجربه شو دارم ). اگه خودت هم وارد عمل بشي داري با ترس و هيجان عمل مي كني و با چنگ و دندون مي جنگي و آخرش اعدام مي شي. البته اينو در نظر بگيرين كه اگه متجاوز نمي مرد خانمه به جرم ضرب و شتم و اقدام به قتل مي رفت زندون و ... آقا از خدا چي مي خواد 2 تا دختر تنها!
براي همين هم اعدام اين خانمو نمي فهمم. يعني دلم مي خواست قاضي فكر مي كرد اين زن چند تا انتخاب داشته و بعد حكم مي داد.
خبر سوم:
اين سه تا واقعا بچه بودن. وقتي تلويزيون نشونشون داد فكر كردم پس بمب نذاشتن احتمالا ترقه در كردن. اونا هم پشيمون بودن. خودشون گفتن كه مردمشونو دوست دارن و فريب خوردن. ولي ما حق حياتو از اونا هم مي گيريم.
در مورد حكم اعدام براي قاتل و خاطي، هر قتل و هر خطايي فقط مي تونم بگم، جاني نفرت داره از جامعه، مردم، فرهنگ، قانون، پولدارا،زنها و خلاصه از هر چيزي و براي تخليه نفرتش آدم مي كشه. ما هم از كه كارش، از عملش، از نحوه رفتارش متنفر مي شيم، حكم به مرگش مي ديم. مي كشيمش ... بالاي چوبه دار.
فرق ما چيه؟